خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ اسماء خواجه زاده: آنچه امروز میخوانید روایت «نور» است. «نور عاشور» نام دختری اهل غزه است که حقوق میخواند و جنگ او و خانوادهاش را
آواره جنوب غزه و «رَفح» کرده است. این روایت، محتوایی است که او در فضای مجازی منتشر کرده است.
اینجا غزه است. جایی که بمباران نه فقط جانهای عزیز، که رویاها و آیندهها و
لباسعروسها را زیر خروارها خاک دفن میکند و به آنها رنگ آوار میزند!
*
مثل هر دختری که رؤیای
عروسی و پوشیدن لباس سفید را در سر دارد، هر کاری را که برای مراسم لازم بود انجام دادم. پیراهنی زیبا که وقتی میدیدمش لذت میبردم؛ یقین داشتم هر که آن را ببیند هم انتخابم را تحسین میکند. من و نامزدم «خالد»، تالار را رزرو کردیم؛ نورپردازی و گلآرایی و سایر جزئیات مراسم را هم آماده کردیم؛ خانهای که قرار بود با عشق زیر سقفش زندگی کنیم را هم همینطور… اثاث و طراحی و رنگهایش را طوری چیدیم که شبیه خودمان و قصه زندگیمان باشد.
یکی از آداب و رسوم عروسی در نوار غزه این است که عروس، بعد از آماده کردن لباسها و وسایلش، آنها را داخل چمدانهایی تزیینشده میگذارد و طی مراسم کوچکی با حضور نزدیکان، آن وسایل را به خانه جدید میفرستد.
آن موقع مادرم برای من پنج دست لباس سنتی فلسطینی گلدوزی کرده بود. لباسها از شدت زیبایی، جادویی بودند و من هیجان و شوق زیادی داشتم که همه، رنگ و طرحهای زیبایشان را ببینند.
همه چیز را با خوشحالی آماده کرده بودم که این جنگ لعنتی از راه رسید! سه روز از جنگ گذشته بود که رژیم اشغالگر ما را مجبور کرد از خانههایمان برویم؛ به دلیل اینکه محل زندگی ما منطقه خطر بود! آواره شدیم و با لباسهایی از خانه بیرون زدیم که یک روز، دو روز، یا یک هفته تنمان بود. البته؛ قالُوا أَتَنْسَى الَّذی تَهْوى/ ترجمه شعر از احمد الرفاعی...
ما را در سایت قالُوا أَتَنْسَى الَّذی تَهْوى/ ترجمه شعر از احمد الرفاعی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ekhatooon0 بازدید : 4 تاريخ : دوشنبه 11 تير 1403 ساعت: 21:42